بُهت آینــــه

بُهت آینــــه

وقت هایے هست...
ڪه هم قدم ثانیه ها مے شوی...
به هماלּ اندازه ڪوچڪ قدم بر میدارے
بر مدار زندگی...
اما به ناگاه ..
ڪسرے از همیלּ ثانیه ها...
لحظه هایے را ورق میزند...
و دستاלּ "تڪرار" بر دستانت حلقه مے شود...
و
آنجاست ڪه...
زندگے مے شود.....روزمـــــــــــــــــــرگی.... ...
______________________________________

بایگانی
پیوندها

هر روزی که می رود.. از بر این اوراق بی رمق..
راه های بی انتهای تحمل را با دلی جا مانده از این همه جلو رفتن.. به ناچار طی میکنم..
و جایی در قاف ترین نقطه آشفته حالیم ...
قالب ترک خورده نگاهم را قاب زده ام ...به عمق "یگانه یک نگاه....
که ثانیه ایی از این همه آینده را..
ناباورانه در باورم به عمق آرامش گم شده ای میان ازدحام نگاه های تاول زده مردمکان شهر، گره می زند...

اما گاهی شکوه های باد که بر قلب پنجره روانه می شود...

سکوت رسوب کرده در عمق همین نگاه ترک خورده را بر هم می کوبد...
و باز هم...
حقیقتی که..
همچون ناقوسی خاموش در کلیسایی متروک خاک خورده باشد..

و فریادی که بسان تلمیحی سال ها در گلویش خفته باشد..
بر دلم غران می شود ...
و

باز هم من..
و

فریادی که می گوید...

نگاهت را بردارو راهی شو

راهی شو......!

 

 

yort ay

نظرات  (۲)

عآلی بود این شعر....!
:)
پاسخ:
ممنون از نگاهتون.. :)
24 May 15 ، 23:06 سید حسین
 سلام
 نگاهم بیراهه رفت به ماه ،
 وقتی به انتظار طلوع خورشید بودم ...
 روزگارتان به روشنی فجر صادق و به زیبایی طلوع آفتاب باشد .
 در نهایت زیبا بود .
پاسخ:
درود بر شما..

ممنونم از مطلب زیباتون..
و همچنین تشکر از حضورتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی